وقتی روز به روز بزرگتر میشوی

مشکل بزرگ شدن نیست؛ مشکل فراموش کردنه

کتابِ "امکان "

/ بازدید : ۹۰۰


چند روز پیش وبلاگ آقای سخاوتی را معرفی کرده بودم. یکی دو روز پیش که لا به لای پستهایشان میگشتم به مطلبی که ضمیمه اش کتابِ ایشان بود برخورد کردم. مثلِ همیشه از پست لذت بردم و وسوسه شدم که کتاب را بخوانم. نامِ کتاب "امکان " است. نویسنده روی جلد -به نوعی برای شرح کتاب- نوشته است : "سی کار که به جای دانشگاه رفتن یا مسافرکشی می توان کرد." البته خودِ نویسنده میگوید که این کتاب اصلا برای این نوشته نشده است که به شما بگوید به دانشگاه نروید خودِ نویسنده میگوید : " من کتاب امکان را در رد این قانون که دانشگاه رفتن تنها گزینه است نوشته ام." میتوان گفت این کتاب جایی برای ایده های نویسنده هست و یا امکان آشنایی شما با این ایده ها! این کتاب برای همه است. برای هر کس که میخواهد یاد بگیرد.

نوشته های زیر گلچینی از بخش پایانی کتاب به نامِ "علم زندگی " ـست. :-) خیلی ممنون از یکی از بچه های وبلاگ نویس بابت متنها :) (خودم در کپی کردنشون مشکل داشتم.)


"بری بری به زبان سینگالی (Sinhalese) به معنای “ضعیف ضعیف” یا ” نمی توانم نمی توانم” می باشد. تکرار برای تاکید بیشتر است.

علم زدگی هم یک بیماری است دقیقا شبیه بری بری. بیمار مبتلا به علم زدگی باور دارد که “نمی تواند نمی تواند”. مگر آنکه به فلان دانشگاه برود. یا فلان مدرک را بگیرد. و چون برای درمان بیماری “نمی توانم نمی توانم”ش به اشتباه دنبال عاملی که وجود خارجی ندارد می گردد، هرگز آنرا پیدا نمی کند. مبتلا به علم زدگی بعد از پایان دانشگاه و گرفتن مدرک باز هم نمی تواند نمی تواند. باز هم نیاز به گذراندن فلان دوره را دارد. یا بهمان سمینار را . یا certificate  از فلان مؤسسه. یا شنیدن سخنرانی فلان دکتر از فلان کشور. آدم علم زده باور کرده است که چیزی هست که او نمی داند و اگر آن چیز را یاد بگیرد بیماریش برطرف خواهد شد. از اینرو آدم علم زده تا زمانیکه عامل اصلی بیماریش را نشناخته و یا کلا از درمان آن ناامید نشده است، به دنبال خرده علم می گردد. چیزی شبیه یک فرمول معجزه آسا. هر چه سهل الوصول تر بهتر. چیزی شبیه فیلم یا کتاب راز. آدم علم زده اگر پیش روانشناس هم می رود بیشتر به فکر ارزیابی مدرک یارو است تا به فکر حل مشکلات خودش. "


البته بخش علم زدگی دقیقا آخرین بخشِ این کتاب نیست. بخشی با موضوعِ درمان علم زدگی آخرین بخش این کتاب است. در این قسمت نویسنده نوشته : " من معتقدم زندگی بر روی چرخی می چرخد که از چهار قسمت ذهنی، فیزیکی، احساسی و روحی تشکیل شده است. ضعف در هر یک از این قسمت ها باعث ناموزون شدن شکلِ چرخ و در نتیجه خارج شدن زندگی فرد از تعادل میشود. بیماری علم زدگی در هر یک از این قسمتها و یا همه ی آنها و یا ترکیبی از آنها میتواند اتفاق بیافتد. چیزی که اهمیت دارد تمرین روزانه در همه ی قسمتهاست. "

میتوانید باقیِ ماجرا را در کتاب ایشان بخوانید.


میخواهم درباره ی "علم زدگی " کمی حرف بزنم. راستش وقتی این قسمت از کتاب را خواندم، با خودم فکر کردم آیا من دچار علم زدگی شده ام؟!! دروغ نگفته ام اگر بگویم وقتی به این موضوع که خودم یک "علم زده " باشم فکر میکردم تمام تنم از ترس میلرزید. ولی وقتی یک لحظه واقعا فکر میکردم که "آیا من یک علم زده ام؟! " هیچ جوابی نداشتم. دقیقا هیچ جوابی نداشتم.

اما خب. از آنجایی که خاویر کرمنت در کتاب بیشعوری میگوید : " بسیاری از مردم الکل می نوشند، اما هیچ کس نمی خواهد "الکلی" نامیده شود و درست به همین دلیل اولین مرحله از برنامه مرحله ای ترک الکل، آن است که شخص قبول کند که الکلی است. از همین رو آدم بی شعور، اولین گام درمان و بهبودی اش را باید با گفتن "من بی شعورم" (I'm an asshole) آغاز کند؛ و حتی گفتن جملات مشابهی نظیر "من آدم وقیحی هستم" اصلا آن اثر لازم را ندارد. " جا دارد بگویم : " من یک علم زده ام " و باز بگویم : " من یک علم زده ام. " و حالا راستش را بخواهید کم کم دارم قبول میکنم که یک علم زده ام !!


لینکِ پست معرفی کتاب

لینک دانلود کتاب در آخرِ همان پست هست

این کتاب نسخه ی چاپی ندارد

نویسنده : فاطمه .ح ۴ پسندیدم | ۲ نپسندیدم
Cloud Strife
۲۹ شهریور ۰۱:۱۷
مرسی بابت معرفی کتاب
و همچنین مرسی آقای سخاوتی که زحمت پاش کشیدن
ان شا الله بعد از کنکور می‌خوانم :دی
پاسخ :
:)
زینب :)
۲۹ شهریور ۰۳:۲۰
ممنون از معرفی کتاب :)
درمورد اون ایدده مهد کدوک هم بگم که اینجا بنویس که مام بی نصیب نمونیم و اینکه برقرار باشی :)
پاسخ :
ببین قرار نیست چیز عجیب و غریبی بنویسی. باید کم کم شروع کنی. بعدا دستت میاد :) اینجا رو ببین.

اون نظرات آخر، نظراتِ منه.
hoveyda ali
۲۹ شهریور ۰۷:۵۹
سلام
درسته بعضی مطالب تان احساس منفی القا می کند ولی بعضی مطالب تان واقعا قشنگ است و صد البته سوژه هاتان سوژه های خوبی است.
پاسخ :
سلام.
ممنونم.
نرگس پ
۲۹ شهریور ۰۸:۱۷
سلام
پس با این اوصاف باید حتما وقت بذارم بخونمش
مرسی بابت معرفی کتاب فاطمه جون :دی 
پاسخ :
سلام.
خواهش میکنم :دی
مترسک ‌‌
۲۹ شهریور ۰۸:۳۰
مرسی معرفی کتاب ^_^
دوسش داشتم...
پاسخ :
خواهش میکنم ^o^
ॐ ☮ ن ا ر ى ـــــــــــ ن ॐ ☮
۲۹ شهریور ۱۱:۴۷
ممنون برای معرفی کتاب
پاسخ :
خواهش میکنم
عرفـــــ ـــان
۲۹ شهریور ۱۲:۲۰
عالـــــــــــــــــــی ...
من علم زده ام ...
من بی شعورم ( البته نه الکلی نیستم ها در زمینه هایِ دیگه :دی )
خب من قبول کردم حالا برم ببینم میتونم خودمو درست کنم یا نه !
پاسخ :
:-)
رها مشق سکوت
۲۹ شهریور ۱۷:۴۸
مرسی از معرفی کتاب، این ده ایده هم جالب بود
برم کاملتر بخونمشون
پاسخ :
خواهش میکنم :-)
هیده ...
۲۹ شهریور ۱۸:۰۱
چه معرفی خوبی...
به نظر جالب میاد . مرسی بابت معرفیش . مرسی بابت لینک . مرسی که گفتی نسخه چاپی نداره ؛ وگرنه کلی می رفتم دنبال نخود سیاه :دی.

+ چه خوب دوباره کتاب ِ بیشعوری رو یاد اور شدی . قبلا می خواستم بخونمش .
پاسخ :
:)
خواهش میکنم. بله متوجه م :]

ف. ش.
۲۹ شهریور ۱۸:۴۱
کتاب جالبیه، قول نمیدم ولی سر فرصت خواهم خواند D:
پاسخ :
یه جوری میگی انگار خوندن تو به من نفعی میرسونه :))
آقای سر به هوا ...
۲۹ شهریور ۲۱:۲۷
حتما دانلود میکنم .
خیلی کتاب های الکترونیکی میخونم ...
ممون ...
پاسخ :
خواهش میکنم. 
مهران مهرگردون
۲۹ شهریور ۲۲:۱۹
متاسفانه الان توی مقطعی از زمان هستیم که علم و غیر علم مشخص نیست...چون تعریفی برای علم نداریم...این مسئله مهمیه چون وقتی علم مشخص بشه عالم هم مشخص میشه .

البته دانشمندای شونصد سال پیش علم و بار ها تعریف کردن ولی به نظر من به درد الان نمیخوره ...باید دوباره تعریف بشه...همین
پاسخ :
حرف خوبی زدی :) 
Bluish
۳۰ شهریور ۰۸:۲۴
سلام :)
خیلی خوب بود... راستش من تا همین پارسال علم‌زده بودم! الان تغییر کردم!
پاسخ :
سلام.
چقدر خوب :)
علی ...
۳۰ شهریور ۰۹:۴۲
هممم...!
ده اید،ایده بدی نیست؛ولی به درد کسایی مثل من که سرشون شلوغه نمیخوره!
ولی کار با ارزشی کردی که اینو معرفی کردی...
پاسخ :
در روز ده دقیقه وقت می بره. 
parisa .A
۳۰ شهریور ۰۹:۴۴
طولانیه پستت بی خیالش شدم !
کتابه رو قبلا دان کردم ولی نخوندمش هنوز !
دیگه ام ! آهان این کارا عملی کردنش سخته !:(
پاسخ :
بله.
parisa .A
۳۰ شهریور ۱۰:۵۰
منظور این است که این یعنی دوست داشتنِ زیاد 
نه اینکه من بدون او میمیرم ... فقط غم زده میشم یه خورده :|
پاسخ :
باشه.
آلبرت کبیر
۳۰ شهریور ۱۳:۲۳
کل پست یه طرف، اون عکسم یه طرف :)))
پاسخ :
اره :))
فـآطمـ ه دختـرِ پـآییـز :)
۳۰ شهریور ۱۸:۳۹
من علم زده ام! من علم زده ام! 
باشد که درست شوم !! 

مرسی از کتاب.. ولی دانلود نشد برام.. خود صفحه رو باز میکنه ولی دوست دارم داشته باشمش.. توی اون صفحه لینک دانلود هس ولی دانلود نمیشه..
پاسخ :
نمیدونم. برای من که شد. 
toka. ta
۳۰ شهریور ۲۱:۵۸
تشکر بانو
خوب به نظر می رسد!
پاسخ :
خواهش میکنم.
parmin mani
۳۰ شهریور ۲۲:۲۱

سلام

اینم آدرس بفرمایید

daftarchedel.blogfa.com/

ولی من باز لنگ میزنم یه چند مدتیه

کلا انگار غلق نوشتنم از دستم در رفته کلا

منتظرتم :))

مهسا هستما به دلایلی مجبور شدم اینجا اسممو باز تغییر بدم به همون قبلیه :///

پاسخ :
میدونمم.  ممنون.  
mostafa javan
۳۰ شهریور ۲۲:۳۲
آشنایی با وبلاگ ایشون یا بهتر بگم سایت ایشون رو مدیون 
وبلاگ در جستجوی تغییر هستم
این سایت معرکه اس... :))
و وب در جستجوی تغییر هم عالیه...
و همونطور که قبلا گفتم از تو صمیمانه برای معرفیش در قاب گرفتم ات ممنونم ؛)
پاسخ :
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
About Me
این گونه اگر رفتم از این خاک
زِ من یاد کنید.
هر جا که پرنده ای بِشُد در قفس
آزاد کنید.
هر جا که دلی شکسته دید ز غم،
شاد کنید.
هر جا به خرابه ای رسیدید
آباد کنید.
اینگونه اگر رفتم از این خاک
زِ من یاد کنید..

همای و مستان/ زِ من یاد کنید


+پشت هر وبلاگی یک "به نظر من" بزرگ وجود دارد.

+شعر و متن و نه ای کاشِ قسمتِ موضوعات مربوط به نوشته های قدیم است. گلچین شده.
پیوندها (خارج از بیان)
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان